سر

سرم رو جدا میکنم


تا آرزوی گرمای شانه هات را به گور ببرم


دوست ندارم شانه هات آزرده آرزوهام بشه


چه ننگیم من برات کاش نبودم

دریا

سلام دریای آبی


صدفهای زیبایت را به پایم ریختی


اما من تن ناپاکم را در تو شستم


و تو دامن نرمت را گستردی به پایم


ولی بی توجه به آن دنبال خشکی بودم.